یارشمیشی

لغت نامه دهخدا

یارشمیشی. [ رِ ] ( ترکی ، اِ ) یاریشمیشی. موافقت و همدستانی : و چون آبادانی دور بود و شراب اندک فرمود تا امرا با آب یارشمیشی کنند. ( تاریخ غازانی ص 46 ). چون آبادانی و الوس و ولایت دور بود و شراب نایافت فرمان نفاذ یافت که امرا با آب یارشمیشی کنند. ( تاریخ غازانی ص 53 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس