یارایی. ( حامص ) نیرو. قوت. طاقت. توان. تاب. استطاعت. این کلمه غالباً با «دادن » و «کردن » صرف شود چنانکه گویند دلم یارایی نداد. چشمم یارایی نمی کند ببینم. عقلم یارایی نمی کند بفهمم. زورم یارایی نداد بردارم. عمرش یارایی نکرد.
ability of power (اسم)یاراییcourage (اسم)یارایی، مروت، چیرگی، شجاعت، دلیری، جرات، رشادت، دلاوریdaring (صفت)یارایی، جسور، سرزنده، متهور، سرانداز