یار غار پیامبر

پیشنهاد کاربران

یار غار پیامبر طبق تفاسیر قرآنی منظور ابوبکر الصدیق می باشد که در سفر هجرت پیامبر را همراهی کرد و در مسیر راه به غار ثور رفتند و در این سفر فقط ابوبکر و پیامبر بود
إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَی وَکَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿۴۰توبه ﴾
...
[مشاهده متن کامل]

اگر پیامبر را یاری ندهید، یقیناً خدا او را یاری می دهد؛ چنان که او را یاری داد هنگامی که کافران از مکه بیرونش کردند ( ابوبکر ) دومی از دو تن بود، آن زمان که هر دو در غار [ثور نزدیک مکه] بودند، همان زمانی که به صاحبش گفت: اندوهگین مباش خدا با ماست.
پس خدا آرامش و سکینه خود را [که حالت طمأنینه قلبی است] بر او ( ابوبکر چون اندوهگین بود ) نازل کرد، و او را با لشکریانی که شما ندیدید، نیرومند ساخت، و شعار کافران را پست تر قرار داد، و شعار خداست که شعار والاتر و برتر است؛ و خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است. ( ۴۰توبه )

این لقب با توجه به سوره توبه آیه 40 به او داده شده، و اندیشمندان و بزرگان مسلمان همگی اتفاق نظر دارند که در این آیه منظور از �الصاحب� ابوبکر صدیق است. بنابراین از ابوبکر صدیق با ا لقاب "الصاحب" و "ثانی اثنین فی الغار" و "یار غار" یاد می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

==قصاید ملک الشعرا بهار:
دارد سرهنگ شهریار محمد / لطف به من ، چون به یار غار محمد
==دیوان شعر قاسم انوار:
در صفت هر کسی رفت حکایت بسی / هیچ نپرسی سخن از صفت یار غار؟
==دیوان شعر شیخ عبدالرحمان جامی:
بعد حق آن دم که کس نبود به صورت / غیر ابوبکر یار غار محمد
==دیوان شعر سلمان ساوجی
ای ز تخت سلطنت در کنج غاری تخته بند / تا قیامت صدق صدیقت یار غار باد
==عبید زاکانی در دیوان اشعار:
آن کس که بود تقوی و تجرید کار او / هم مونس پیمبر و هم یار غار او
==سعدی شیرازی در مواعظ ( قصاید ) :
ای یار غار سید و صدیق نامور / مجموعهٔ فضائل و گنجینهٔ صفا
==همام تبریزی شاعر پارسی سرای قرن هفتم متولد تبریز در مثنویات :
پیشوا یار غار او صدیق / آن رسیده به عالم تحقیق
==خواجوی کرمانی � دیوان اشعار � صنایع الکمال � ترکیبات �
بوده در هجرت ترا صدّیق اکبر یار غار / گشته اسلام از عمر بعد از وفاتت آشکار
==مولانا � دیوان شمس � غزلیات �
چو احمدست و ابوبکر یار غار دل و عشق
دو نام بود و یکی جان دو یار غار چه باشد
== مولانا � دیوان شمس � غزلیات :
فاروق چون نباشی چون از فراق رستی
صدیق چون نباشی چون یار غار گشتی
==عطار � دیوان اشعار � قصاید �
کو کسی کز دین چو بومسلم تبر زد روز و شب
تا ز صدق یار غار و حلم حیدر گویمی
==عطار � منطق الطیر � درتعصب گوید :
پیش یار غار، صدیق جهان / هم برای جان او در باخت جان
== مجیرالدین بیلقانی � دیوان اشعار � قصاید :
شاه ابوبکر را سعادت کلی
همچو ابوبکر یار غار گرفته
== امیر معزی � قصاید :
از اعتقاد پاک بود در دلش دو چیز
تحقیق مرد خندق و تصدیق یار غار
قصیده 305:
پناه و پیشرو دودهٔ ظهیر که هست
چو یار غار و چو خیرالبشر به کنیت و نام
== سنایی � دیوان اشعار � قصاید :
آری به زخم ماری ابوبکر صبر کرد
تا لاجرم وزیر نبی گشت و یار غار
== سید حسن غزنوی � دیوان اشعار � قصاید :
من به راه مکه آن دیدم ز فخر روزگار
کز پیمبر دید در راه مدینه یار غار
پاورقی:
إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ۖ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَىٰ ۗ وَکَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا ۗ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.

ذوالخلال. [ ذُل ْ خ ِ ] ( اِخ ) لقب ابی بکربن ابی قحافة رضی اﷲ عنه است و خلال عبای پلاسین باشد که عرب به جای پیراهن و پایجامه و جبه پوشیدندی و این لقب آنگاه بدو دادند که رسول صلوات اﷲ علیه به صدقه موعظت
...
[مشاهده متن کامل]
فرمود و ابوبکر مجموع اموال خویش یکباره جز جامه ای از پلاس که بر تن داشت ، به مسکینان بخشید و چون پیغامبر صلوات اﷲ علیه پرسید اهل خود را چه بر جای ماندی ؟ گفت خدای و رسول او را. و نیز در وجه این تلقیب گفته اند لانه تصدّق بجمیع ماله و خلل کسأه بخلال. هرچند از بحث لغوی ما بیرون است لیکن در اینجا حکایت اسکندر مقدونی مرا بخاطر گذشت : آنگاه که به جنک مشرق میشد و گویند هرچه از زر و سیم و جامه و عطر داشت میان کسان و سپاهیان بخش کرد. از وی سؤال کردند برای خویش چه باقی گذاشتی ؟ گفت امید را یعنی امید فتح و فیروزی را. میان این دو بخشش و دهش فرق تمدن شرقی و غربی یعنی معنوی و مادی پیدا آید. در یکی خودخواهی مطلق و در دیگری مردم دوستی بی شرط. از فیروزی اسکندر انهدام علم یونان و اخلاق و ادب ایران حاصل آمد و از فیروزی محمد مساوات مطلقه بین حبشی و قرشی حاصل شد. رجوع به ابی بکربن ابی قحافه شود.

ابوبکر

بپرس