یار شدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) دوست شدن عقد دوستی بستن .

پیشنهاد کاربران

خاقانی.
- یار شدن ؛ قرین شدن. جفت شدن. همدم گشتن. همراه شدن. صحابت. ارداء. مقارنه :
حکم قضا بود وین قضا بدلم بر
محکم از آن شد که یار یار قضا شد.
معروفی.

بپرس