این نوشتار به بررسی یادگیری و ارتباط در گونه های زنبور می پردازد.
یادگیری عاملی ضروری در جستجوی کارامد بدنبال غذاست. به ندرت پیش می آید که زنبورهای عسل سرزدن به گیاهان فقیر از لحاظ منابع غذایی را بیش از چند بار تکرار کنند. یک جستجوگر غذا به تنهایی در آغازین ساعات روز به چندین گل مختلف سرکشی می کند و اگر در نوع خاصی از گل ها جاذبه و منابع غذایی به حد کافی وجود داشته باشد، در بیشتر ساعات روز به همان نوع خاص از گل سر خواهد زد، مگر اینکه گیاه مورد نظر دیگر منابع غذایی را تولید نکند یا اینکه شرایط جوی تغییر کند. زنبورهای عسل مهارت ویژه ای در یادگیری تجمعی دارند، و بسیاری از پدیده های مشاهده شده در نمونه های پرورش یافته به روش کلاسیک در زنبورهای عسل رفتاری مشابه سایر بندتنانی که بیشتر سوژه چنین آزمایش هایی قرار می گیرند از خود نشان می دهند.
جویندگان غذا به داخل یک پیچ راه به شکل Y هدایت شدند، که ورودی آن با رنگ خاصی علامت گذاری شده بود. درون پیچ راه یک نقطه انشعاب در نظر گرفته شده بود که در آن زنبور عسل باید یکی از دو مسیر پیش رو را انتخاب می کرد، یکی از مسیرها که به منابع غذلیی ختم می شد، با همان رنگی که در ورودی پیچ راه استفاده شده بود، علامت گذاری شده بود، در حالیکه دیگری با رنگ متفاوتی علامت گذاری شده بود. جویندگان غذا تواانستند راه درست را انتخاب کنند؛ و این نتیجه وقتی که از روش نشانه گذاری متفاوتی ( هاشورهای سیاه و سفید در جهت های مختلف ) جایگزین رنگ های متفاوت شده بودند، نیز بدست آمد. وقتی که شرایط آزمایش برعکس شد، یعنی زنبورها درازای انتخاب گذرگاه داخلی که با نمادی مغایر با نماد به کاررفته در ورودی نشانه گذاری شده بود، به غذا رسیدند، آن ها باز هم یاد گرفتند که مسیر درست را انتخاب کنند. با گسترش طول تونل به منظور افزایش مدت زمان میان دیدن یک نشانه که راه درست را نشان می داد، تا دومین نشانه که مسیر درست را مشخص می کرد، ثابت کرد که زنبورها می توانند اطلاعات را در حافظه کاری تصویری خود، تا مدت زمان حدود ۵ ثانیه، برابر حافظه کوتاه مدت در پرندگان، نگه دارند.
یکی از رایج ترین راههایی که زنبورهای عسل، یا همان Apis mellifera، توانایی یادگیری تجمعی را به نمایش می گزارند، در زمینه تشخیص رنگ ها و وظایف بازشناسی اشیا از یکدیگر است. درست همانند سایر گونه های مهره داران چون موش ها و کبوترها که می توان آن ها را برای انجام وظایف مرتبط با یادگیری تجمعی تربیت کرد، زنبورهای عسل سوژه عالی برای وظایف مبتنی بر بازشناسی و حافظه رنگ هستند. دانشمندانی چون Karl von Frisch در اوایل دهه ۱۹۰۰ و پس از او Randolf Menzel شروع به مطرح کردن سؤالاتی دربارهٔ وجود، درجه های یادگیری، حافظه و مدت بینایی رنگی در زنبورها کردند. ]۲[
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفیادگیری عاملی ضروری در جستجوی کارامد بدنبال غذاست. به ندرت پیش می آید که زنبورهای عسل سرزدن به گیاهان فقیر از لحاظ منابع غذایی را بیش از چند بار تکرار کنند. یک جستجوگر غذا به تنهایی در آغازین ساعات روز به چندین گل مختلف سرکشی می کند و اگر در نوع خاصی از گل ها جاذبه و منابع غذایی به حد کافی وجود داشته باشد، در بیشتر ساعات روز به همان نوع خاص از گل سر خواهد زد، مگر اینکه گیاه مورد نظر دیگر منابع غذایی را تولید نکند یا اینکه شرایط جوی تغییر کند. زنبورهای عسل مهارت ویژه ای در یادگیری تجمعی دارند، و بسیاری از پدیده های مشاهده شده در نمونه های پرورش یافته به روش کلاسیک در زنبورهای عسل رفتاری مشابه سایر بندتنانی که بیشتر سوژه چنین آزمایش هایی قرار می گیرند از خود نشان می دهند.
جویندگان غذا به داخل یک پیچ راه به شکل Y هدایت شدند، که ورودی آن با رنگ خاصی علامت گذاری شده بود. درون پیچ راه یک نقطه انشعاب در نظر گرفته شده بود که در آن زنبور عسل باید یکی از دو مسیر پیش رو را انتخاب می کرد، یکی از مسیرها که به منابع غذلیی ختم می شد، با همان رنگی که در ورودی پیچ راه استفاده شده بود، علامت گذاری شده بود، در حالیکه دیگری با رنگ متفاوتی علامت گذاری شده بود. جویندگان غذا تواانستند راه درست را انتخاب کنند؛ و این نتیجه وقتی که از روش نشانه گذاری متفاوتی ( هاشورهای سیاه و سفید در جهت های مختلف ) جایگزین رنگ های متفاوت شده بودند، نیز بدست آمد. وقتی که شرایط آزمایش برعکس شد، یعنی زنبورها درازای انتخاب گذرگاه داخلی که با نمادی مغایر با نماد به کاررفته در ورودی نشانه گذاری شده بود، به غذا رسیدند، آن ها باز هم یاد گرفتند که مسیر درست را انتخاب کنند. با گسترش طول تونل به منظور افزایش مدت زمان میان دیدن یک نشانه که راه درست را نشان می داد، تا دومین نشانه که مسیر درست را مشخص می کرد، ثابت کرد که زنبورها می توانند اطلاعات را در حافظه کاری تصویری خود، تا مدت زمان حدود ۵ ثانیه، برابر حافظه کوتاه مدت در پرندگان، نگه دارند.
یکی از رایج ترین راههایی که زنبورهای عسل، یا همان Apis mellifera، توانایی یادگیری تجمعی را به نمایش می گزارند، در زمینه تشخیص رنگ ها و وظایف بازشناسی اشیا از یکدیگر است. درست همانند سایر گونه های مهره داران چون موش ها و کبوترها که می توان آن ها را برای انجام وظایف مرتبط با یادگیری تجمعی تربیت کرد، زنبورهای عسل سوژه عالی برای وظایف مبتنی بر بازشناسی و حافظه رنگ هستند. دانشمندانی چون Karl von Frisch در اوایل دهه ۱۹۰۰ و پس از او Randolf Menzel شروع به مطرح کردن سؤالاتی دربارهٔ وجود، درجه های یادگیری، حافظه و مدت بینایی رنگی در زنبورها کردند. ]۲[