یابش. [ ب ِ ] ( اِمص ) یابیدن. ( ناظم الاطباء ). یافتن. || دریافت و ادراک و هوش و فراست و دانش. ( ناظم الاطباء ) : چونکه گوهر نیست تابش چون بود چونکه نبود ذکر یابش چون بود.
مولوی.
فرهنگ فارسی
یافتگی، یافته شدن یابیدن یافتن
فرهنگ عمید
۱. یافتگی. ۲. یافته شدن.
فارسی به عربی
اکتشاف , بحث
پیشنهاد کاربران
پنج یابش:پنج حس. یابشهای پنجگانه: حواس خمسه. *نباید کورکورانه سود بُرد کسی که کورکورانه سود بَرَد در راستهء خود ودیگران زیانکار است. *