یائیر
لغت نامه دهخدا
یائیر. ( اِخ ) صاحب کتاب قاموس گوید: یائیر به معنی کسی که خداونداو را منور کرده است. 1 - پهلوانی که در ایام موسی بوده پدرش از سبط یهودا و مادرش از سبط منسی خوانده شده است. ( اول تواریخ ایام 2:21 و 22 ) و در «سفر اعداد 32:41» پسر منسی خوانده شده است و حال آنکه نوه ماکیربن منسی بود و این مطلب در میان نسب نامه های یهود معمول بود که مسیح نیز پسر داود خوانده میشود. خلاصه یائیر تمام شهرهای ارچوب را که 23 شهر بود گرفت لجاه و قسمتی از جلعاد ( عجلون ) و باشان ( حوران ). ( سفرتثنیه 3:14 ) و ( صحیفه یوشع 13:30 ) که تماماً 60 شهر باشد و آنها را باشان حووت یائیر یعنی دهات یائیر نامیدند. 2 - جلعادی از سبط یساکر که 22 سال قاضی اسرائیل بود. ( سفر داوران 10:3 - 5 ) وی را 30 پسر و هریک را شهری در جلعاد بود و این شهر را نیز حووت یائیر یعنی دهات یائیر می نامیدند. ( قاموس مقدس ص 937 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید