یا مکن با پیلبانان دوستی
یا بنا کن خانه ای درخورد پیل.
سعدی.
و صاحب آنندراج آرد: و گاهی واو عاطفه نیز با او جمع شود خصوصاً دراشعار قدما و در عربی برای ندا آید - انتهی : یا دوائی درد بیماری بکن
یا دکان برچین و عطاری مکن.
یا مکن با پیلبانان دوستی
یا بنا کن خانه ای در خوردپیل.
سعدی.
یا مرو با یار ازرق پیرهن یا بکش بر خانمان انگشت نیل.
سعدی.
ناز و کرشمه بود در آیین حسن لیک مهر و وفا ندانم یا بود یا نبود.
طالب آملی.
یا بز یا بز بها. و گاهی بر معطوف آید فقط چنانکه گوئی زید آمد یا عمرو در این صورت گاهی واو عطف نیز با او جمع شود و این در اشعار قدما بسیار است : اینکه می بینم به بیداریست یارب یا به خواب.
خویشتن را در چنین نعمت پس از چندین عذاب.
اوحدالدین انوری.
|| و گاهی بر معطوف علیه آید فقط و در این وقت افاده حرف شرط کند مثلاً:یا صوفی را ز لعل خودکام دهید
ور کام نمیدهید دشنام دهید.
حاصل آنکه اگر صوفی را از لعل خود کام بدهید فهو المرام.همچنین در ابیات :
یا تبر برگیر و مردانه بزن
تو علی وار این در خیبر بکن
ورنه چون فاروق و صدیق مهین
رو طریق دیگران را برگزین
یا به گلبن وصل کن این خار را
جمع کن با نار نور نار را.
حاصل معنی آنکه اگر همت بزرگ داری تبر برگیر تا آخر. و از این مستفاد میشود که گاهی فعل این شرط محذوف می آید چنانچه درما نحن فیه وگاهی این جزای شرط محذوف آید چنانچه در رباعی ملا صوفی و هذا غایةالتحقیق ولا مزید علیه - انتهی.
صاحب المعجم ذیل اگر آرد: اگر به معنی یا که حرف تردید است استعمال کرده اند چنانکه انوری گفته است :
ننگ است بر تو سکنی گیتی ز کبریا
در جنب کبریای تو خود این چه مسکن است
وین طرفه تر که هست بر اعدات نیز تنگ
پس چاه یوسف است اگر چاه بیژن است.
یعنی پس چاه یوسف است یا چاه بیژن و انوری سرخسی بوده است و حرف شک به معنی حرف تردید استعمال کردن لغت سرخسیان است. ( المعجم چ مدرس رضوی ص 231 ). و صاحب نهج الادب آرد: ( گر ) و ( ار ) مخففات اگر ترجمه «لو» و «ان » شرطیه است و در لغت سرخسیان بجای یای تردید مستعمل کما فی حدایق العجم و صاحب انجمن نیز فرموده که این معمول خراسانیان است که اگر و مگر گویند و یای تردید خواهند - انتهی. آنچه از بررسی شواهد برمی آید توان گفت «یا» در موارد زیر آید:بیشتر بخوانید ...