گیگر

لغت نامه دهخدا

گیگر. [ گی گ َ ] ( اِ ) معرب آن جرجیر است و به نامهای تره تیزک ، شاهی ، شاهتره ، کوله تره ، خاصه تره ، رشادنیز خوانده می شود. ( از تحفه حکیم مؤمن ). ترمیره که به تازیش جرجیر گویند. ( مؤید الفضلا ) :
گیگر و گندنا و سپندان و کاسنی
این هر چهار گونه که داری همه دژن.
یادداشت به خط مؤلف ( از نسخه لغت فرس ).
در لغت فرس اسدی و برهان قاطع به صورت کیکیز و کیکیر با کاف تازی ضبط شده است. و کلمه گیگر در بیت بالا در لغت فرس اسدی موجود کیکیز آمده است. رجوع به کیکیر و کیکیز و کیکیش شود.

واژه نامه بختیاریکا

( گِی گر ) نوبت گیری؛ دستمال یا پارچه ( یا به اصطلاح محلی بِلکِه ای ) ؛ را به نشانه نوبت گیری جهت نامزد کردن روی دختری میگذارند.

پیشنهاد کاربران

بپرس