گیوه گشاد

لغت نامه دهخدا

گیوه گشاد. [ گی وَ / وِ گ ُ ] ( ص مرکب ) گشادگیوه. یا گِل گیوه گشاد. تنبل و کاهل. ( یادداشت مؤلف ). و در نزد عوام دشنام مانندی باشد چون پیزی گشاد.
- گیوه گشاد داشتن ؛ سخت کاهل و بیکار بودن. ( یادداشت مؤلف ). گِل گیوه گشاد داشتن.

فرهنگ فارسی

گشاد گیوه ٠ یاگل ٠ گیوه گشاد ٠ تنبل و کاهل ٠ و در نزد عوام دشنام مانند باشد چون پیزی گشاد ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس