گیور

لغت نامه دهخدا

گیور. [ گی وَ ]( ص ) نقل کننده و سخن راننده و قصه خوان و افسانه گوی باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). نقال. قوال. گوینده. || ( اِ ) در اصطلاح علمی به معنی حس مشترک است و آن قوه ای است مرتب در مقدم تجویف دماغ و اجتماع صور محسوسات پیش او باشد که اگر او نباشد ما حکم نتوانیم کرد که این سفید است و آن سیاه و این ساکن است و آن متحرک. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).

گیور. [ گی وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش بیارجمند شهرستان شاهرود. واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری بیار. محلی کوهستانی با هوای معتدل و سکنه آن 450 تن است. آب آن از دو رشته قنات تأمین میگردد. محصول عمده آن غلات ، تنباکو، بادام ، پسته ، و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان مرکزی بخش بیارجمند شهرستان شاهرود واقع در ۱۸ هزار گزی جنوب خاوری بیار ٠ محلی کوهستانی با هوای معتدل و آب آن از دو رشته قنات تامین میگردد و محصول عمد. آن : غلات تنباکو بادام پسته و حبوب است شغل اهالی زراعت و گله داری است ٠

دانشنامه عمومی

گیور (شاهرود). گیور یک روستا در ایران است که در دهستان بیارجمند شهرستان شاهرود در استان سمنان واقع شده است. [ ۱] گیور ۶۰ نفر جمعیت دارد با مردمانی مهربان و مهماندوست که اغلب به شغل کشاورزی و دامپروری مشغول می باشند. آب مصرفی اهالی روستا از قنات و کوه های گیور تامین می شود.
عکس گیور (شاهرود)

گیور (مجارستان). دیُره ( به مجاری: Györe ) یک شهرداری در مجارستان است که در ناحیه بونیهاد واقع شده است. [ ۱] دیُره ۱۱٫۳۲ کیلومتر مربع مساحت و ۶۷۷ نفر جمعیت دارد.
عکس گیور (مجارستان)عکس گیور (مجارستان)عکس گیور (مجارستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

گیور (Györ)
شهر صنعتی در شمال غربی مجارستان و نزدیک مرز جمهوری اسلوواکی. ۱۳۱هزار نفر جمعیت دارد (۱۹۹۳). صنایع آن عبارت اند از فولادسازی، خودروسازی، پارچه بافی و تولید مواد غذایی.

پیشنهاد کاربران

بپرس