گیلویه

لغت نامه دهخدا

گیلویه. [ لو ی َ / ی ِ ] ( اِ ) قسمت فاصله سقف عمارت و دیوار یا ستون. ( از تاریخ ایران باستان صص 2714-2716 ). رجوع به گیلویی شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) قسمت فاصل. بین طاق عمارت و دیوار که بر آن نقاشی و گچ بری کنند و آن بمنزل. گلو ی طاق و سقف است : صفه ای تا فلک سر آورده گیلوی طاق او بر آورده ( نظامی هفت پیکر . چا . استانبول ۲۱۱ چا . ارمغان . ۲۵۴ )
قسمت فاصل. سقف عمارت و دیوار یا ستون .

پیشنهاد کاربران

گیلویه ساسانی پسر مهرگان از همایگان ممسنی فارس بود و طوایف ممسنی مشهور به شبانکارگان پارس حکومتی در کهگیلویه امروزی تشکیل دادند که تا دوران صفویه پابرجا بود.
نام گیلومهر در دشمن زیاری ممسنی فارس و گلیله در جاوید ممسنی فارس از نام گیلویه پسر مهرگان می آید.
سردار گیلویه از قوم لر آریایی
اوتوانست سپاه حکومت عباسی عرب و خاندان
ابودلف ( دلفانی ) عرب را شکست دهد
استان کی گیلویه و بویراحمد
سردار گیلویه پسر مهرگان پسر روزبه ساسانی
از قوم لر
...
[مشاهده متن کامل]

نیمی از مردم کی گیلویه به شمال کشور کوچ داده شدند
و نام منطقه محل سکونت خود را گیل گذاشتند
مردم طالش خود را از نسل گشتاسب پسر لهراسب
می دانند
کی لهراسب کیانی جد داریوش هخامنشی
لر::لهراسب

بپرس