گیسوبُران، زُلف گشودن یا بریدن مو و گیسو از جمله آیین های سوگواری در فرهنگ ایرانی و ملت های مختلف است. این آیین از رسوم دیرینه ایرانیان باستان می باشد که حالتی غم انگیز و احساسی به سوگواری می دهد. در شاهنامه فردوسی نیز پس از کشته شدن سیاوش، همسرش فرنگیس و دخترانی دیگر به نشانه سوگواری و در اعتراض به ناعدالتی موهای خود را می برند. بی بی سی، زنانِ گیسوبُرِ ایران در جریانِ خیزش ۱۴۰۱ ایران را جزو ۱۰۰زنِ سالِ ۲۰۲۲ میلادی برشمرد.
... [مشاهده متن کامل]
در آیین ها و اسطوره های باستان ایزدبانوی مادر، سرور آسمان و طبیعت و نماد باران و باروری تلقی می شد. شواهد نشان می دهد که زنان در مراسم سوگواری موی خویش که نماد باران و باروری بود را کوتاه می کردند. از قدیمی ترین آثار بازتاب دهنده این آیین در سوگ نامه گیلگمش بر انکیدو ثبت شده است. در این نوشته گیلگمش پس از مرگ یار نزدیک خود موهایش را می برد و می گوید: «دستور می دهم تا همه مردم اورک برتو بگریند و مویه مرگ سر دهند، مردم از اندوه سر خود را فرود خواهند آورد و آن هنگام که به زیر خاک روی، برای تو موهایم را بلند خواهم کرد. »
هرودوت تاریخ نگار یونانی ذکر می کند که در نبرد پلاته به سال ۴۷۹ پیش از میلاد، لشکر ایرانیان پس از با خبر شدن از مرگ سردار نامی خود، ماسیس تیوس، دچار اندوه بزرگی شدند و به نشان سوگواری موهای خود را چیدند.
آثار این سنت باستانی در ادبیات شاعران ایرانی نیز راه یافته است.
• فردوسی: به اجرای آیین کهن بریدن گیسو در سوگ سیاوش در شاهنامه اشاره شده است. گیسو بریدن یکی از آداب دیرینه ایرانیان است که در شاهنامه فردوسی در سوگ پهلوانان آمده است. در مرگ سیاوش، فرنگیس همسر او، در آیینی گیسوان خود را می برد.
• حافظ:
• خاقانی:
• سلمان ساوجی:
سیمین دانشور در داستان «سووشون» به درخت گیسو اشاره کرده است: «زری احساس می کند پلک هایش داغ شده، نزدیک است دست در گردن زن میان سال بیندازد و همپای او گریه کند اما دیگر به درخت گیسو رسیده اند. ( . . ) زری بلند شد و نشست و گفت: زیر درخت گیسو ایستاده بودم و برای سیاوش گریه می کردم. حیف که من گیس ندارم وگرنه گیسم را می بریدم و مثل آن های دیگر به درخت آویزان می کردم. »
... [مشاهده متن کامل]
در آیین ها و اسطوره های باستان ایزدبانوی مادر، سرور آسمان و طبیعت و نماد باران و باروری تلقی می شد. شواهد نشان می دهد که زنان در مراسم سوگواری موی خویش که نماد باران و باروری بود را کوتاه می کردند. از قدیمی ترین آثار بازتاب دهنده این آیین در سوگ نامه گیلگمش بر انکیدو ثبت شده است. در این نوشته گیلگمش پس از مرگ یار نزدیک خود موهایش را می برد و می گوید: «دستور می دهم تا همه مردم اورک برتو بگریند و مویه مرگ سر دهند، مردم از اندوه سر خود را فرود خواهند آورد و آن هنگام که به زیر خاک روی، برای تو موهایم را بلند خواهم کرد. »
هرودوت تاریخ نگار یونانی ذکر می کند که در نبرد پلاته به سال ۴۷۹ پیش از میلاد، لشکر ایرانیان پس از با خبر شدن از مرگ سردار نامی خود، ماسیس تیوس، دچار اندوه بزرگی شدند و به نشان سوگواری موهای خود را چیدند.
آثار این سنت باستانی در ادبیات شاعران ایرانی نیز راه یافته است.
• فردوسی: به اجرای آیین کهن بریدن گیسو در سوگ سیاوش در شاهنامه اشاره شده است. گیسو بریدن یکی از آداب دیرینه ایرانیان است که در شاهنامه فردوسی در سوگ پهلوانان آمده است. در مرگ سیاوش، فرنگیس همسر او، در آیینی گیسوان خود را می برد.
• حافظ:
• خاقانی:
• سلمان ساوجی:
سیمین دانشور در داستان «سووشون» به درخت گیسو اشاره کرده است: «زری احساس می کند پلک هایش داغ شده، نزدیک است دست در گردن زن میان سال بیندازد و همپای او گریه کند اما دیگر به درخت گیسو رسیده اند. ( . . ) زری بلند شد و نشست و گفت: زیر درخت گیسو ایستاده بودم و برای سیاوش گریه می کردم. حیف که من گیس ندارم وگرنه گیسم را می بریدم و مثل آن های دیگر به درخت آویزان می کردم. »