گیس گلابتون

لغت نامه دهخدا

گیس گلابتون. [ گ ُ ب َ / ب ِ ] ( ص مرکب ) دارای گیسویی چون گلابتون. دارای گیسویی چون تارهای زر. مو بور. موطلایی. دختری که گیس گلابتون دارد. طلایی گیسوان. ( از یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان ایالم بخش مرکزی شهرستان طوالش .

پیشنهاد کاربران

شاید به معنای انسانهای رنج کشیده هم باشه
شاید به معنی انسانهای رنج کشیده هم بیاد.
یک شخصیت داستانی
زیبایی با موی زر
بلوند موی
زر گیسو
زرین مو
کمند طلا😐✌🏻