گیس بریده


معنی انگلیسی:
shameless

لغت نامه دهخدا

گیس بریده. [ ب ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) گیسوبریده. زنی که به جرم تبهکاری یا جز آن گیسوان او را بریده باشند. لیکن در تداول امروز آن شدت معنی را از دست داده است و حتی زنان به خود نیز میگویند: من گیس بریده چرا این کار را کردم. و در تداول عام دشنام مانندی است به کنایه زنان را. چه بریدن گیسو یکی از جزاهای زانیه بوده است.

فرهنگ فارسی

تو نگو گیس بریده کارش از جای دیگر خراب بوده است .
گیسو بریده . زنی که به جرم تبهکاری یا جز آن گیسوان او را بریده باشند

فرهنگ عمید

زن بدکاره.

واژه نامه بختیاریکا

پَل تاشیده؛ سر تاشیده

پیشنهاد کاربران

به معنی داغ دیده است.
هنوز در بین برخی اقوام هنگام از دست دادن عزیزان ( دیدن داغ وعزادارشدن ) صورت خودرا خراش داده وگیس خود راکنده ویا میبرند.
این واژه دراین اقوام بعنوان نفرین ( باهمین معنا ) نیز بکار برده میشود.
زنی که آبرویی و اعتباری برایش نمانده و به سیم آخر زده

بپرس