واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
گیره، سنجاق، گیره کاغذ، دستگیره در، میخ، میخچه، پایه سنجاقی، میله برامدگی، میله بازی بولینگ، میخ کوچک ساعت، گیره سر، گیره لباس، میله چوبی
پیشنهاد کاربران
سرخاره. [ س َ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) از: سر خار ( خاریدن ) ه ( نشانه اسم آلت ) . ( حاشیه برهان قاطع چ معین ) . سوزن زرینی باشد که زنان بجهت زینت بر سر زنند و مقنعه را با آن بر لچک بند کنند تا از سر ایشان نیفتد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( شرفنامه ) . سوزن زرین که زنان در مقناع زنند از بهر محکمی. ( صحاح الفرس ) :
... [مشاهده متن کامل]
جعدی سیاه دارد کز کشی
پنهان شود بدو در سرخاره.
رودکی.
دختران خاطرم را در تجلی گاه عرض
جز ز پنج انگشت من بر فرق سر سرخاره نیست.
کمال الدین اسماعیل ( از آنندراج ) .
|| پنجه مانندی که از استخوان سازند و بدان بدن را خارند. ( برهان ) . شانه.
... [مشاهده متن کامل]
جعدی سیاه دارد کز کشی
پنهان شود بدو در سرخاره.
رودکی.
دختران خاطرم را در تجلی گاه عرض
جز ز پنج انگشت من بر فرق سر سرخاره نیست.
کمال الدین اسماعیل ( از آنندراج ) .
|| پنجه مانندی که از استخوان سازند و بدان بدن را خارند. ( برهان ) . شانه.
گیره مو