گیر سه پیچ دادن: [کنایه در تداول عامه] سماجت بیش از حد , بیخودی گیر دادن . بهانه تراشی
( ( آرزو پرید وسط حرفش. "حاج آقا مهم مهر است که خورده، حالا یا این جا ، یا آنجا . بالاغیرتا به قول دختر من گیر سه پیچ نده . " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 64 . ) )
( ( آرزو پرید وسط حرفش. "حاج آقا مهم مهر است که خورده، حالا یا این جا ، یا آنجا . بالاغیرتا به قول دختر من گیر سه پیچ نده . " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 64 . ) )