لغت نامه دهخدا
- امثال :
مگر جهود گیر آورده اید ؟ بر جهود دست یافته اید؟
|| مقید کردن.اسیر کردن. ( یادداشت به خط مؤلف ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
فهمیدن، چنگ زدن، قاپیدن، بچنگ آوردن، فراچنگ کردن، گیر اوردن
ربودن، کج کردن، گرفتار کردن، بدام انداختن، گیر اوردن، بشکل قلاب دراوردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
فهمیدن، درک کردن
به تور خوردن