گیج کننده

/gijkonande/

معنی انگلیسی:
stunner, stupendous, baffling, bewildering adj., dizzy, imbroglio, perplexing, puzzler, staggering, vertiginous, thunderbolt

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - حیران کننده . ۲ - سلب کنند. ادراک بیهوش کننده : در و پنجره را محکم بست و با شادی گیج کنند. کسی که مرده اش زنده شده است باطاق خود برگشت ...

مترادف ها

baffler (اسم)
گیج کننده، دستپاچه کننده

puzzler (اسم)
گیج کننده، لغز ساز

stunner (اسم)
گیج کننده، ادم گیج

stickler (اسم)
گیج کننده

stupefacient (صفت)
گیج کننده، مخدر، بهت اور، پکر کننده، تخدیر کننده

problematic (صفت)
غامض، گیج کننده، حیرت اور، مسئله ای

problematical (صفت)
غامض، گیج کننده، حیرت اور، مسئله ای

hectic (صفت)
بی قرار، گیج کننده، دارای تب لازم

فارسی به عربی

محموم

پیشنهاد کاربران

بپرس