گیج کننده
/gijkonande/
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
مترادف ها
گیج کننده، دستپاچه کننده
گیج کننده، لغز ساز
گیج کننده، ادم گیج
گیج کننده
گیج کننده، مخدر، بهت اور، پکر کننده، تخدیر کننده
غامض، گیج کننده، حیرت اور، مسئله ای
غامض، گیج کننده، حیرت اور، مسئله ای
بی قرار، گیج کننده، دارای تب لازم
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سرسام اور