گیج رفتن


معنی انگلیسی:
reel, swim, whirl

لغت نامه دهخدا

گیج رفتن. [ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) سر کسی گیج رفتن ؛ دوار سریافتن و آن بیماری است که آن را دوار سر گویند. ( ازناظم الاطباء ): سرم گیج می رود. چرا سرت گیج میرود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) گیج رفتن سر کسی . دوار سر یافتن : چشمهایش جایی را نمیدید سرش گیج میرفت ...

پیشنهاد کاربران

خیره گشتن سر ؛ مبهوت شدن . گیج شدن :
زمانه بشمشیر او تیره گشت
سر نامداران همه خیره گشت .
فردوسی .

بپرس