گیج رفتن. [ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) سر کسی گیج رفتن ؛ دوار سریافتن و آن بیماری است که آن را دوار سر گویند. ( ازناظم الاطباء ): سرم گیج می رود. چرا سرت گیج میرود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) گیج رفتن سر کسی . دوار سر یافتن : چشمهایش جایی را نمیدید سرش گیج میرفت ...
پیشنهاد کاربران
خیره گشتن سر ؛ مبهوت شدن . گیج شدن : زمانه بشمشیر او تیره گشت سر نامداران همه خیره گشت . فردوسی .