لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
گیج خوردن سر کسی دوار پیدا کردن سر .
مترادف ها
تلو تلو خوردن، چرخیدن، گیج خوردن، یله رفتن
لنگیدن، تلو تلو خوردن، گیج خوردن، یله رفتن، تردید داشتن، بتناوب کار کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید