گیتی بان

لغت نامه دهخدا

گیتی بان. ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مرکب از: گیتی + بان ، پسوند نسبت و اتصاف. ( حاشیه ٔبرهان چ معین ). نگاهدارنده دنیا و روزگار است. ( برهان قاطع ) ( بهار عجم ) ( آنندراج ). || کنایه از پادشاه باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( بهار عجم )( انجمن آرا ). جهانبان. فرمانفرمای جهان :
به شمشیر از جهان برداشت نام خسروان یکسر
نماند از بیم آن شمشیر ملک آرای گیتی بان.
فرخی.

فرهنگ فارسی

۱ - نگاهبانی گیتی . ۲ - پادشاهی .
نگاهدارنده دنیا و روزگار یا کنایه از پادشاه باشد .

فرهنگ عمید

۱. نگهبان گیتی.
۲. [مجاز] پادشاه.

پیشنهاد کاربران

بپرس