گیاهناک. ( ص مرکب ) گیاه دار و دارای گیاه سبز. ( ناظم الاطباء ): اِعشاب ؛ گیاه ناک گردیدن جایی یعنی با سبزه و طراوت شدن. ( از منتهی الارب ) ( صراح اللغة ). اصبحت الارض حیرة؛ سبز و گیاهناک شد زمین. اَبَشّت ِ الارض ؛ گیاهناک شد زمین. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
دارای گیاه صاحب نبات : فرش بالفتح ... جای گیاه ناک .