گیاه خورد

لغت نامه دهخدا

گیاه خورد. [ خوَرْ / خُرْ ] ( اِ مرکب ) گیاه خور. مرتع. چراگاه. گیاخوار.گیاه خور : که در راه شهر گیاه خورد بزرگ بود که ساحت بسیار داشت. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 455 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) مرتع چراگاه .

پیشنهاد کاربران

بپرس