خماردار همه سال با گیار بود
بسا سرا که جدا کرد از او زمانه گیار.
دقیقی ( از شعوری ).
- باگیار ؛ بزدل و ترسو.- || تنبل و کاهل. کسل :
خماردار همه سال باگیار بود
بسا سرا که جدا کرد از او زمانه گیار.
دقیقی.
رجوع به کیار شود.- بی گیار ؛ تیز و چالاک و خوش. ( آنندراج ) :
بدو گفت بهرام شو بی گیار
بیاور که سرگین کشد بر کنار.
فردوسی.