گچی

/gaCi/

معنی انگلیسی:
made of plaster, coated with plaster, chalk, made of gatch or plaster

لغت نامه دهخدا

گچی. [ گ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به گچ.
- شمع گچی ؛ در مقابل شمعپهن.
|| فروشنده گچ.

گچی. [ گ َ ]( اِخ ) ابومسلم. پدر او به بصره آمده و خانه ای بساخت به گچ و آجر و به بنایان میگفت : گچ گچ ؛ یعنی گچ به کار برید و از این رو نام گچی بدو ماند. ابومسلم از بزرگان محدثین و عالیةالاسناد است. از اوست : کتاب السنن. کتاب المسند. ( الفهرست ابن الندیم چ تجدد ص 288 ).

گچی. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیه ، 8500گزی جنوب خاوری هشتیان و 6000گزی خاور راه ارابه رو گنبد به هشتیان. دامنه ، سردسیر سالم و سکنه آن 259 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

گچی. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی از بلوکات لارستان ناحیه جهانگیریه ، هشت فرسخ میانه جنوب و مغرب بستک است. ( از فارسنامه ناصری ص 289 ).

گچی. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی از بلوکات عباسی ناحیه مضافات شش فرسخی مغرب عباسی است. ( فارسنامه ناصری ص 226 ).

گچی. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی از بلوکات کوه گیلویه ناحیه دشمن زیاری یک فرسخ بیشتر شمالی قلعه گل است. ( فارسنامه ناصری ص 274 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به گچ . ۱ - ساخته از گچ : دیوار گچی شمع گچی . ۲ - گچ آلوده : سید میران سرشان. پالتو خود را که بدیوار گرفته و گچی شده بود تکاند . ۲ - گچ فروش فروشند. گچ .

دانشنامه عمومی

گچی (سراوان). گچی، روستایی در دهستان ناهوک بخش مرکزی شهرستان سراوان در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۵۵۵ نفر ( ۱۳۷ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس گچی (سراوان)

گچی (معمولان). گچی، روستایی در دهستان میانکوه شرقی بخش افرینه شهرستان معمولان در استان لرستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۳۲ نفر ( ۹ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس گچی (معمولان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

chalky (صفت)
گچی

plastery (صفت)
گچی

gypseous (صفت)
گچی، گچ دار

فارسی به عربی

طباشیری

پیشنهاد کاربران

بپرس