گچ گرفتن


معنی انگلیسی:
to dress with plaster cast

لغت نامه دهخدا

گچ گرفتن. [ گ َ گ ِرِ ت َ ] ( مص مرکب ) به گچ اندودن. جصاصه. اجتصاص. ( منتهی الارب ). || به گچ پوشیدن استخوان شکسته. به کرباس آلوده به گچ ، گرفتن استخوان شکسته را.
- گچ گرفتن کسی را ؛ فروبردن او رادر گچ تا بمیرد. فروبردن گناهکار در گچ روان تا سخت شود و مرد در آن بمیرد.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بگچ اندودن . ۲ - با گچ پوشیدن استخوان شکسته را بوسیل. گچ . یا گچ گرفتن کسی را . فرو بردن او را در میان گچ تا بمیرد ( و آن نوعی تنبیه سرکشان و مجرمان بود برای عبرت دیگران ) .

پیشنهاد کاربران

گچ گرفتن ؛ بستن استخوان شکسته را بوسیله ٔگچ.
- || تن مجرمی را با گچ اندودن.

بپرس