گویست

لغت نامه دهخدا

گویست. [ گ َ یا گ ُ ] ( اِ ) کوفتگی باشد که از ضرب چوب و سنگ و امثال آن به کسی رسیده باشد. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( آنندراج ). || کوفته شد و کوفته گردید. ( برهان قاطع ). مؤلف انجمن آرا در معنی این کلمه نویسد: به خاطرمیرسد که صاحبان فرهنگ در نگارش این لغت تصحیف خوانی کرده باشند و باء را یاء خوانده باشند و ضم را فتح دانسته باشند و کاف عربی را عجمی. و اصل لغت کوبست یعنی کوفته شده بوده باشد و کوبسته نیز به معنی کوفته و کوبیده به همین معنی است. آن را نیز در برهان کوبسته نوشته در جهانگیری گفته کویسته به اول مفتوح و ثانی مکسور و یای مجهول به معنی غله کوفته است و این نیز کوبسته بوده یعنی کوبیده. واﷲ اعلم. ظاهراً مصحف کویست است. رجوع به کویست و گویستن و کوستن. شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس