گویاری

لغت نامه دهخدا

گویاری. [ گ َ / گُو ] ( حامص مرکب ) مخفف گاویاری. عمل گویار. یاری کردن گاو. نگهبانی گاو کردن. رجوع به گاویاری شود.

واژه نامه بختیاریکا

گاویاری؛ در موسم شخم به همدیگر کمک کردن یا گاوی را برای کشت به کسی دادن

پیشنهاد کاربران

بپرس