گوی گردانک. [ گ َ ن َ ] ( اِ مرکب ) به معنی گوی گردان است که خنفساء باشد. ( برهان ). سرگین گردانک. گوه گردان. گوه گردانک. جعل. گوگردانک. گوی گردان و گوگار و گوگال. رجوع به هریک از این کلمات در جای خود شود.
فرهنگ فارسی
بمعنی گوی گردان است که خنفسائ باشد . سرگین گردانک .