گوی ساکن. [ ی ِ ک ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از کره زمین است. ( برهان قاطع ). کره زمین. ( ناظم الاطباء ). || نقطه هایی را گویند که بر خط گذارند. ( برهان قاطع ). نقطه. عجمه. نقطه که بر زبر یا زیر حروف نهند تشخیص حروف مشابه را چنانکه نقطه «ب » و «ج » و غیره : از حرف صولجان وش ، زیرش دو گوی ساکن آمدچو صفر مفلس ، وز صفر شد توانگر.