گوی ربودن

لغت نامه دهخدا

گوی ربودن. [ رُ دَ ] ( مص مرکب ) ربودن گوی. نهانی برگرفتن گوی. برگرفتن گوی پنهانی. دزدیدن گوی. || کنایه از سبقت و پیشدستی کردن و غالب و افزون آمدن بر کسی یا چیزی است. ( از بهار عجم ). سابق آمدن. پیشی گرفتن. تفوق یافتن. برتر آمدن. گوی بردن : مسئله های خلافی رفت سخت مشکل و بوصادق در میان آمد و گوی از همگان بربود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 206 ).
هرکه از این راز خبر یافته ست
گوی ربوده ست به نیک اختری.
ناصرخسرو.
که سعدی که گوی بلاغت ربود
در ایام بوبکر بن سعد بود.
سعدی.
- گوی ربودن از کسی ؛ فایق و غالب آمدن بر او. پیشی گرفتن بر او :
گوی از همه مردان خرد جمله ربودی
گر میش نزار تو بر این گرگ سوار است.
ناصرخسرو.
و گر گوید ربایم زان زنخ گوی
بگو چوگان خوری زان زلف بر روی.
نظامی.
ای نهاده پای رفعت بر فلک
وی ربوده گوی عقل از اعقلین.
سعدی.
ز نام آوران گوی دولت ربود
که در گنج بخشی نظیرش نبود.
سعدی.
رجوع به گوی بردن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - ربودن گوی در بازی گوی و چوگان . ۲ - پیروز شدن بر سبقت گرفتن بر : مسئله های خلافی رفت سخت مشکل و بوصادق در میان آمد و گوی از همگان بر بود .

پیشنهاد کاربران

گوی . . . ربودن :بردن بازی .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص304 ) .

بپرس