گوگ

لغت نامه دهخدا

گوگ. ( اِ ) دگمه گریبان. || ثؤلول. || گوساله. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به گوک شود. || ( ترکی ، اِ ) در ترکی آسمان و رنگ کبود را نیز می گویند. ( غیاث ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

مغاک کوچک گودال خرد .

فرهنگ معین

(اِ. ) تکمة گریبان ، گوی گریبان . گوگه و گوک و گوکه و قوقه نیز گویند.

پیشنهاد کاربران

گوک یا گوگ در زبان مازنی طبری یا مازنی
به معنای:
- گوساله
- لگن ، استخوان لگن
می باشد.
کَوگِ=kavge در زبان لری بختیاری همان کبک است
پرنده ی دیگر شبیه کبک نیز وجود دارد به نام توویی ( تیهو )
نام طایفه ای میان ترک های اغوز است که به گوگ تورک ها معروفند
گوگ نام پکیج گرمایشی است که در ایران باثبت اختراع تولید میشود
نام یکی از شرکت های لبنی در آمل
آسمان

بپرس