گوژ شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) خمیده شدن. خمیدگی گرفتن. انحنا یافتن. دوتو شدن. کوژ گشتن. کوژ شدن. احتقاف. ( زوزنی ): استقواس ؛ گوژ شدن از پیری. ( منتهی الارب ). رجوع به گوژ و گوز شود.