گوپال

لغت نامه دهخدا

گوپال. ( اِ ) عمود و گرز آهنین. ( برهان ). گرز و عمود. ( آنندراج ) :
چو بینند تاو بر و یال من
به جنگ اندرون زخم گوپال من.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 2 ص 348 ).
چو دیوان بدیدند گوپال اوی
بدرّید دلْشان ز چنگال اوی.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 2 ص 349 ).
مگر بازبینم بر و یال تو
سر و بازوی و چنگ و گوپال تو.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 2 ص 333 ).
|| تخت و اورنگ آهنین و چوبین ( ؟ ) . ( برهان ).

گوپال. ( اِخ ) نام مبارزی بوده از خویشان پادشاه روس. ( برهان ). با بای فارسی ، نام مبارزی بوده از خویشان پادشاه روس. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

نام مبارزی بوده از خویشان پادشاه روس .

فرهنگ عمید

= کوپال: به پای آورد زخم گوپال من / نراند کسی نیزه بر یال من (فردوسی:۲/۱۳۵ ).

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس مسیر اشتقاق واژگان پارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گوپالگوپالگوپالگوپال
گُرز
گوپال یعنی موهای بلند پهلوان ، یا اینکه مربوط میشه به یال اسب چونکه فردوسی چنین گفته
جوانی به میدان منم دیده ام
ز گرز زگوپال پسندیده ام
، ، ، ،
و در هیچ نیم بیتی دوبار گرز تکرار نمیشه
کوپال / گوپال
در زبانهای کُردی چم چوبدستی ( عصا ) دارد
گوپال = گوپ - آل
گوپ = کوب، کوبیدن
آل = آلت
>> گوپال = آلت کوبنده ( بسان گُرز )
گوپال: دکتر کزازی در مورد واژه ی "گوپال " می نویسد : ( ( گوپال در معنی گرز گران و آهنین است. می تواند بود که ال، در گوپال پساوندی باشد که در دنبال و چنگال نیز به کار رفته است و کوپ ریختی از" کوب "بن اکنون از مصدر کوفتن. بدینسان، معنای نخستین و بنیادین" گوپال" ابزار کوفتن می توانسته است بود ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

( ( بر او بر، منوچهر کرد آفرین،
که: "بی تو مباد اسب و کوپال و زین! ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۳۷۶. )
: