فرهنگ اسم ها
معنی: منسوب به گوهر، از گوهر، گوهری، ( گوهر + ین / in ـ/ ( پسوند شباهت ) )، مرصع، آراسته به گوهر، جواهرنشان
برچسب ها: اسم، اسم با گ، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
چشمه صلب پدر چون شد به کاریز رحم
زان مبارک چشمه زاد این گوهرین دریای من.
خاقانی.
|| مرصع. آراسته به گوهر : همه گوهرین ساز و زرین ستام
بلورین طبق بلکه بیجاده جام.
نظامی.
بساطی گوهرین در وی بگستربیار آن کرسی شش پایه زر.
نظامی.
بجز گوهرین جام و زرین عمودبه خروار عنبر به انبار عود.
نظامی.
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به گوهر : ۱ - دارای گوهر : چشم. صلب پدر چون شد بکاریز رحم زان مبارک چشمه زاد این گوهرین دریای من . ( خاقانی ) ۲ - مزین بجواهر مرصع به در : و اگر بخواهی اسب بازین و ساز گوهرین و مرواریدین و زرین و یاقوتین بیرون آید .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید