گونه ی گشتالو : صورت فربه، صورت و گونه ی چاق و چله.
( ( دختر میز سوم لبخند زدو روی گونه های گوشتالو چال افتاد. "آقای زرجو دوبار تلفن کردند. وصل کردم به خانم مساوات. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 8 . ) )
( ( دختر میز سوم لبخند زدو روی گونه های گوشتالو چال افتاد. "آقای زرجو دوبار تلفن کردند. وصل کردم به خانم مساوات. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 8 . ) )