گوناگون شدن


معنی انگلیسی:
vary

لغت نامه دهخدا

گوناگون شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) متنوع شدن. مختلف شدن. || رنگارنگ شدن. رجوع به گوناگون شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - رنگارنگ شدن . ۲ - متنوع گشتن مختلف شدن .

پیشنهاد کاربران

تفنن. [ ت َ ف َن ْ ن ُ ] ( ع مص ) نوع نوع شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) . گونه گونه شدن. ( دهار ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . تنوع فنون چیزی. ( از اقرب الموارد ) .
[قدیمی] کاری یا هنری را به طرزهای گوناگون انجام دادن
امری را بطرق مختلف انجام دادن

تفنن

بپرس