گون اباد

لغت نامه دهخدا

( گون آباد ) گون آباد. [ گ َ وَ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. واقع در 36000 گزی جنوب ساردوئیه و 14000 گزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه. سکنه آن 12 تن است. ساکنان از طایفه کوهستانی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).، گوناباد. ( اِخ ) گونابد. گنابد. گناباد. جنابذ. رجوع به گناباد شود.

فرهنگ فارسی

( گون آباد ) ده کوچکی است از دهستان بهر آسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت .
۱ - شهرستانی است در خراسان که از باختر با فردوس از شمال با تربت حیدریه و کاشمر و از خاور با بخش رشتخوار و از جنوب با بخش قاین و شهرستان فردوس هم مرز است . بخش جنوب باختری آن کوهستانی و بخش شمالی خاوری جلگه میباشد . هوای گناباد در بخشهای مرتفع معتدل و در بخشهای جلگه یی گرم و خشک و سوزان است . رشته کوههایی از باختر شهرستان بسوی خاور کشیده شده مانند : سیاه کوه کوه میسور براه کوه کوه چنگور ترس- کوه و کوه شتران . رود خانه مهم آن [ کالثور ] است که از کوه سرخ کاشمر سرچشمه گرفته و بطول ۱۵٠ کیلومتر به کویر نمک میریزد . این شهرستان از دو بخش : [ جویمند ] و [ بجستان ] و از صد آبادی بزرگ و کوچک تشکیل میشود که دارای ۷٠۶۹۴ تن جمعیت است . ۲ - مرکز شهرستان گناباد واقع در ۲۸۶ کیلومتری جنوب خاوری مشهد . طول جغرافیایی آن ۵۸ درجه و ۴۱ دقیقه و عرض جغرافیایی آن ۳۴ درجه و ۲۱ دقیقه میباشد . جمعیت آن ۱٠۶۱٠ تن است . مهمترین آثار تاریخی آن : مسجد جام که در قرن هفتم هجری ساخته شده و کتیبه هایی بخط کوفی در آن نوشته شده ارک فرود که در ۳٠ کیلومتری جنوب باختری و قبر پیران ویسه ( . ) که در بالای ارتفاعات مجاور زیبد واقع است . نام این شهر در سابق جویمند بوده .
کناباد

پیشنهاد کاربران

بپرس