گولخن

لغت نامه دهخدا

گولخن. [ خ َ ] ( اِ مرکب ) گولخ. گولخ. گلخن. گلخان. گولخان. ( حاشیه برهان قاطعچ دکتر معین ). گلخن حمام. ( فرهنگ شعوری ). گلخن حمام است که آتشگاه است. ( انجمن آرای ناصری ) :
صد جان فدای یار من ، او تاج من دستار من
جنت ز من غیرت برد، گر درروم در گولخن.
مولوی.
آن نسیمی که بیاید از چمن
هست پیدا از سموم گولخن.
مولوی.
آن گولخن گلشن شود خاکسترش سوسن شود
چون خلق یار من شود کان می نگنجد در دهن.
مولوی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گلخن : چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را می دان که دود گولخن هرگز نیاید بر سما. ( دیوان کبیر )

فرهنگ عمید

= گلخن

دانشنامه عمومی

گولخن ( به آلمانی: Golchen ) یک شهر در آلمان است که در مکلنبورگیشه زنپلاته واقع شده است. [ ۱] گولخن ۳۱۵ نفر جمعیت دارد.
عکس گولخنعکس گولخنعکس گولخنعکس گولخن
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

گلخن حمام
در حدیث آمد که تسبیح از ریا
همچو سبزهٔ گولخن دان ای کیا
✏ �مولانا�

بپرس