گولاج. ( اِ ) گولانج. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). رجوع به گولانج شود.
فرهنگ فارسی
۱ - نوعی حلوا لابرلا ۱ - کولانج : گولانج و گوشت و گرده و گوز آب و گادنی گرمابه و گل و گل و گنجینه و گلیم . ۲ - نانی است نازک و لطیف که از سفید. تخم مرغ و نشاسته پزند و در شربت قند اندازند و خورند گلاج