فرهنگ فارسی
مترادف ها
متقلب، طرار، سیاه بند، قاچاق، کلاه بردار، خزپوش، گول زن، گوش بر، کلاه گذار
عیار، نیرنگ باز، حقه باز، گول زن، شیاد، بامبول زن
گول زن، پوست فروش، قاطرچی، پوست کن
متقلب، چیز تقلبی، حیله گر، کلاه بردار، فریب امیز، گول زن
بی وفا، بی ایمان، گول زن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پستانک. پستونک. آلتی است لاستیکی که آنرا بدهان بچه شیرخواره گذارند تا بمکد. گول زن/gulzan/.
در گویش شهرستان بهاباد به پستانک یا پستونک، گولزنو/gulzanu/می گویند. در گویش کرمان هم به پستانک، گولو/gulu/ می گویند.
در گویش شهرستان بهاباد به پستانک یا پستونک، گولزنو/gulzanu/می گویند. در گویش کرمان هم به پستانک، گولو/gulu/ می گویند.