گول خور


معنی انگلیسی:
gullible, deceivable, credulous person, green, sucker, muggins

لغت نامه دهخدا

گول خور. [ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب )که گول خورد. که فریب خورد. که زود از راه برود. فریب خور. آب دندان. گول. احمق. پپه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه گول خورد کسی که فریب خورد فریب خور : من گول خور ساده دل که بعبث معروف به زیرک و فاضلم مغرور این ننه طبی. ... شدم . گول خوردن .( مصدر ) فریب خوردن حقه خوردن : گفته بود که جمعی مرا تعلیم داده و عده ها دادند و خلاف کردند و من از بی عقلی گول خورده این عمل کردم ...

مترادف ها

chouse (اسم)
گول خور

gullible (صفت)
گول خور

frail (صفت)
سست، نازک، شکننده، زود گذر، گول خور، نحیف، بی مایه، سست در برابر وسوسه شیطانی

فارسی به عربی

ساذج , ضعیف

پیشنهاد کاربران

easy meat
Someone who is or will be easy to swindle, con, persuade, or exploit
( آسان فکن ) آسان فکن. [ ف َ / ف ِ ک َ ] ( نف مرکب / ن مف مرکب ) که زود تن دردهد. که منعی پیش نیارد. زودهِل. سست هِل : زنی آسان فکن ؛ غیراَبیّه. غیرمنعه :
...
[مشاهده متن کامل]

ز دانا شنیدم که پیمان شکن
زن جاف جاف است آسان فکن .
ابوشکور ( از فرهنگ اسدی و فرهنگ شعوری ) .
رجوع به سست هِل و آسال و آسان شود.
زود فریب.
غیراَبیّه. غیرمنعه

همیشه إنسان جاهل با چند حرف مغالطه وجذّاب؛ راحت گول میخوره!

بپرس