گوشک

/guSak/

معنی انگلیسی:
mumps, atrium, ear, ear earlobe, earlet, auricle, peg or key

لغت نامه دهخدا

گوشک. [ ش َ ] ( اِ مصغر ) ( مرکب از: گوش + ک پسوند تصغیر و شباهت ) ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). گوش خرد. گوش کوچک. تصغیر گوش باشد که به عربی اذن خوانند. || دو گوشت پاره ای را گویند که بر سر حلقوم آدمی که مجرای طعام است می باشد و آن را به عربی لوزتان خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). ملازه که از کام فرود آمده باشد. ( رشیدی ). و در فرهنگ دو گوشت پاره مانند دو بادام که درون دهن بر سر حلقوم می باشد و به تازی لوزتان خوانند. ( رشیدی ). || و صاحب ملازه را نیز گویند و او را کام فرود آمده هم می گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). || گوشه اندام زن. ( رشیدی ).

گوشک. [ گ َ وِ ] ( اِ ) در تداول مردم جندق ، ته شاخه درخت خرما بعد از بریدن شاخه. ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) کاخ قصر .
در تداول مردم جندق ته شاخه درخت خرما بعد از بریدن شاخه .

گویش مازنی

/goshek/ از انواع قارچ

دانشنامه عمومی

گوشک (روستا). گوشک ( به لاتین: Gowshak ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بامیان واقع شده است. [ ۱]
عکس گوشک (روستا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

lug (اسم)
تیر، اویزه، کودن، ادم کله خر، گوش پوش، پس زدن دهنه اسب، گوشک، دیرک، قالب زدن، هر عضو جلو امده چیزی

mumps (اسم)
گوشک

parotitis (اسم)
گوشک، اریون، التهاب غدد بناگوشی

فارسی به عربی

عروة , نکاف

پیشنهاد کاربران

[ شَ ]؛ گوشک یا قوشک در زبان تاپوری ( طبری ) به معنای قارچ می باشد.
گوشک. ( "ش" با آوای زیر، "ک" با آوای زیر ) ، ( ا ) ، ( زبان مازنی ) ، قارچ.

بپرس