روم گوشه ای گیرم اندر جهان
مگر خود بزودی سرآید زمان.
فردوسی.
دی ماه فناست پند بپذیرچون بلبل و نحل گوشه ای گیر.
خاقانی.
یا چو غریبان پی ره توشه گیریا چو نظامی ز جهان گوشه گیر.
نظامی.
من چو آن سلطان گرفتم گوشه ای چون به معنی داد ما را توشه ای.
عطار ( از مقدمه تذکرةالاولیاء ).
گوشه گرفتم ز خلق و فایده ای نیست گوشه چشمت بلای گوشه نشین است.
سعدی.
گوشه گیر ای یار یا جان در میان آور که عشق تیربارانی ست یا تسلیم باید یا حذر.
سعدی.
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کودل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست.
حافظ.
نقش می بستم که گیرم گوشه ای زان چشم مست طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود.
حافظ.