گوشمال دیدن. [ دی دَ ] ( مص مرکب ) گوشمال خوردن و تأدیب شدن : من که قول ناصحان را خواندمی قول رباب گوشمالی دیدم از هجران که اینم پند بس.حافظ.رجوع به گوشمال خوردن شود.
( مصدر ) گوشمال خوردن : من که قول ناصحان را خواندمی قول رباب گوشمالی دیدم از هجران که اینم پندبس . ( حافظ )