گوشت کوب

/guStkub/

معنی انگلیسی:
masher, silent block, (meat-)masher

لغت نامه دهخدا

گوشتکوب. ( نف مرکب ) کوبنده گوشت. که گوشت کوبد. || ( اِ مرکب ) آلتی چوبین که بدان گوشت پخته شده با نخود را می کوبند. || ساطور قصابان. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) آنکه گوشت را کوبدکوبند. گوشت . ۲ - ( اسم ) آلتی چوبی که بوسیل. آن گوشت پخته را در ظرفی کوبند . ۳ - ساطور قصابان .

فرهنگ معین

(اِ. ) ابزاری که به وسیلة آن گوشت پخته ر ا در ظرفی می کوبند.

فرهنگ عمید

وسیله ای دسته دار از جنس چوب، فلز، پلاستیک و امثال آن با قاعده ای پهن و دسته ای کوتاه و باریک که گوشت، حبوبات، و مواد غذایی را با آن می کوبند.

واژه نامه بختیاریکا

تِنجِنا

دانشنامه عمومی

گوشت کوب یا له کُن، از وسایل آشپزی و آشپزخانه است و کاربرد آن برای له کردن مواد غذایی به ویژه گوشت است. در ایران برای کوبیدن مواد موجود در آب گوشت، دیزی، گوشت و نخودآب کاربرد دارد. گوشت کوب انواع چوبی، سفالی، سنگی، پلاستیکی و فلزی از انواع آلیاژها از جمله آلومینیوم، برنج و. . . دارد.
گوشت کوب را با حرکت متناوب تقریباً عمودی و چرخش هم زمان بین تقریباً ۴۵ تا ۱۸۰ درجه به دفعات به روی غذا می فشارند تا زمانی که کیفیت و نرمی مورد نظر بدست آید.
گوشت کوب پیوسته یک تنه، تک قطعه و بدون عضو جانبی یوده و از دو بخش تشکیل می شود:
• دسته - کله ای گرد دارد و دارای قطری کمتر نسبت به کوبه برای دست گرفتن است.
• کوبه - دارای قطری بیشتر نسبت به دسته برای کوبیدن مواد است که مقطع مخروطی "مسطح" آن زاویه ای بین ۱۰ تا ۲۰ درجه دارد تا ملات کاملاً خمیر نشود و در ضمن گوشت کوب بخاطر خلأ به کف دیگ نچسبد.
گونۀ سنتی و چوبی آن با روش خراطی و گونه های پلاستیکی و فلزی از راه ریخته گری ساخته می شود.
نسبت به نوع غذا، اندازه و حجم گوشت کوب نیز تغییر می کند، گوشت کوبی که برای «دیزی» به کارگرفته می شود و گاه «دیزی کوب» نامیده می شود تا حدی کوچک تر از گوشت کوبی است که برای «گوشت و نخودآب» یا «آب گوشت» استفاده می شود.
در زبان عامیانه از این واژه برای مخاطب قرار دادن فرد زمخت و بی نزاکت استفاده می شود.
عکس گوشت کوبعکس گوشت کوبعکس گوشت کوبعکس گوشت کوبعکس گوشت کوب
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> گوشت کوب
هر چیز به دردنخور معمولن قابل حمل. مثال: اون گوشکوبتو ( تلفن همراه ) بده یه زنگ بزنم

مترادف ها

masher (اسم)
کوبنده، گوشت کوب، الت قطع کردن یا خرد کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس