گوشت زیادی


معنی انگلیسی:
fleshy outgrowth, excrescence

مترادف ها

growth (اسم)
پیشرفت، افزایش، ترقی، اثر، نمود، نتیجه، روش، رشد، حاصل، تومور، گوشت زیادی، چیز زائد

outgrowth (اسم)
بر امدگی، نتیجه، حاصل، گوشت زیادی، دارای برامدگی

فارسی به عربی

نمو

پیشنهاد کاربران

بپرس