دیکشنری
مترجم
بپرس
گوشت تلخی
معنی انگلیسی
:
moroseness
,
gall
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
گوشت تلخی. [ ت َ ] ( حامص مرکب ) عمل گوشت تلخ. بداَدایی. بدگوشتی. ( یادداشت مؤلف ). نچسبی.
فرهنگ فارسی
بد خلقی بد ادایی .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها