لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
گوشت اوردن: [کنایه در تداول عامه]چاق شدن. فربه شدن
( ( رفت طرف شیرین . "چطوری گلم باز کخ لاغر کردی؟"زیر چشمی سر تا پای آرزو را برانداز کرد "عوضش دوستت انگار باز گوشت آورده . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 32 . ) )
( ( رفت طرف شیرین . "چطوری گلم باز کخ لاغر کردی؟"زیر چشمی سر تا پای آرزو را برانداز کرد "عوضش دوستت انگار باز گوشت آورده . ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 32 . ) )